سیاســت و خوشـبختی
کارگر کارگر

تلا شها، وفعالیتهای سیا سی درتاریخ بشــر درراستای اشتراک انسانها،گروههای مردم،احزاب ، دولتها ، ملتها،  اقوام ، انستیتوتها وسازمــان های بین المللی برای حــــل کرد  ن   مسا یل و تصمیم  گیری  های   سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ...همواره رول مهم  ا یفا نموده  و همچنان تاحدودی دارای اهمیت بوده است.اما سیاستها  وفعالیتها ى سیـــاسی نه تنها درگذشته هـا ،درطول     تاریخ بلکه در روند  کـــنونی امروزه هم، حتا قویترازسابق  وبخصوص با اقتصاد ، باکار،    با اموزش ،باصحت ،با صلح  وجنگ با تکنیک وتکنالوژی   باروابط   داخلی و  خارجی بصورت عموم با مناسبــــات  گونا گون از  لحــاظ  مادی و معنوی دردنیای ماپیونددارند   ودرهمه حال: چه درزمان حاضرو چه درآینده ماهیت آنها اینست که درسرنوشت  ملیونهاانسان  عمیقآ اثر میگذارند. واین اثرگذاریهاست  که میتوانند سبب خوشبختیها یا برعکس سبب بدبختی های  مردمان شوند.

بایدگفت که انسانها درهرکجا که بسرمیبرند درفکروخیال زنده گی خود اند،آرمان خوشبخت شدن را دارند ولذا  درتلاش ایجاد چیزهای ضروری اند تا ازآنها استفاده کنند  وکار گیرند.   و هم قاعدتآ  برای پیشرفت،   باردیگرو بارها تولید نموده احتیاجات رامرفوع ســـازند ،  دست آوردهای شان را درهمه عرصه هاازلحاظ کمی وکیفی همواره رشد و  انکشاف دهند اماباهمه پیشرویها وموفقیتهـــا درجهان امروزی، باهمه قیل وقال ، باتمام سرو صداهاوتبلیغات کرکننده که گاه گاه  ازمردم ،ازفامیلها راجع به سعادت وخوشبختی شان سوالاتی مطرح  میگردد پاسخها متفاوت اند : عده زیاد خود راخوشبخت احساس نمیکنند ویابرخوردار ازعین درجات آن نیستند.  یکی ازبیخـانگی،  دیگری ازفقروغربت یاازخشک سالی وسرمای شدیدزمستان ،یا درد وبیماری، نداشتن علم ودانش، کارومسلک ویا بامحروم بودن ازنعمات د یگر شکایت  میکنندونارا ض اند. حتاهســــتند عدهء که خوشبخت شد ن رادرکشورشان برای خود امکان ناپذیرمیدانند. آنهااین وضع رادر زنده گی ارتبـــاط می دهند يا بیواسطه وبیوسیــله  بودن خود وهمچنان با سیستم  سیاسی درکشور.درحالیکه برعکس عدهء دیگرباتعدادمحدودخود ازدل گرسنه ها نیامده خوشبختی   خودرادرعین وضع خیلی خوب  و سیستم رااطمینان بخش میدانند.

مردم ازتجارب خود میگویند:   

درطول تاریخ تاحال دولتها  وسازمانهای مختلف اکثرآ ازخوشبختی مردم سخن میزنند،    حتا مرتجعترین آنها هم . مردم می گویند که حکومتها ودولت های مرتجع درواقع ازین قبیل مفاهیم برایی اغوا وفریب ما سوء  استفاده مینمایند. ماخوشبختی راندیده ایم، نمیدانیم که درکجای ماست.

واگرازخوشبختی قدرتمندان میپرسید که دارند ،درست است که دارند .ودراصل همین دبدبه،کاخ نشینی، خودکامــــگی، رفاه وخوشبختی خود ســـران و اربابان قدرت است که درکشوربنام رفاه جامعه تبلیغ میشودو سطح ودرجه خوشبختیرا درکشور بلندنشان میدهند، بدون اینکه وضع رقتبار رعایای بیچارهء شان   شامل آن با شد.

لیکن باافتخار،درنزددولتهای ترقیخواه ، غمخـوارمردم،عدالت پسـند ودموکراتیک خوشبخت شدن مردم  هدف  میباشد ولذا  بخاطررسیدن به خوشبختی سیـاست معقول را بکار میگیرند تا واقعآبایک سیستم انسانی بمردم خدمت نمایند.درحالیـــــــــکه دولتهای ضد ترقی غرق در  خوداندو بمردم توجه

 

ندارند.  تمام تبلیغا ت انا ن برای ا ین ا ست که ازنبود درک سیاسی   مردم بنفع خودا ستفاده کنند ولذا بمردم عادت میدهند  تا همه چیزراازخدا بدانند نه ازحاکم ظالم وهم اگرمردم بیچاره وبدبخت اند به حاکم ارتباط ندارد،کار حاکم باجگیری ازمردم است.    اگرشخصی برضد دروغها وسیاست حاکم حرف زند،او  مشرک وبی ایمان است.بنآبرای اینکه مردم بصورت عادی توان درک سیاسی نداشته باشند وتحلیل از اوضاع صورت گرفته نتواند ازدانش اموزی وفراگیری وبهره گیری از علوم معاصربنام بااصطلاح ترس از بی ایمان شدن مردم  وخراب  شدن عقـــاید دینی آنها جلوگیری بعمل میاید.

امااگرمنافع اربابان درنظر گرفته نشود وواقعآتقویه عقاید دینی مطرح است مردم بایدعلم بیاموزند وانرا خوب فراگیرند. علم داشتن مطابقت دارد با دین ،ثواب است نه گناه ،برعکس مانع فراگیری آن بودن، گناه است و چگونه بدون علم ودانش میتوان به عظمت خداوند بهتــــــرترپی برد. انسان عالم وبا دانش است که درمورد این عظمت وکرامت واقعی  بیشترازهرشخص دیگرمیتواند آگاهی حاصل کند.

باتاسف درکشورهای که فقر وغربت زیاد است مبلغین اربابان قدرت درخود فرورفته سعي میکنند مردم راگول زنند،لذا برای مردم  تبلیغ میکنند که در این دنیا در فقرزندگی کردن،   دررنج بسربردن ا مر حتمیست، اما علت ازاین نوع تبلیغ در چیست؟ ازینکه اربابان بمردم توجه ندارند،کاروامکانات بهتر زنده گی رابرای مردم تنظیم نمیکنند و مبلغین مذکور بااین تبلیغ برای نجات از شکایات احتمالی خد مت به اربابان قدرت مینماید  وازسوی  دیگـــرتنبلی را رواج میدهندوحتا سهوآ یا قصدآ درعبادت  مردم خلل وارد مینماید زیرابرای  عبـــادت کامل آرامـش روحی وفکری  وحضورکامل مهـم است  نه پراکندگی وبراشفتگی.بجای این تبلیغات بهتر است برای مردم درموردامنیت ،کار،زحمت کشی،تحصیل،مسایل اخلاقی ومطالب دیگرکه رشدوانکشاف وطن،رفاه وخوشبختی انهارامساعد میگردانندسخنرانی نمایند.

موضوع دیگرهم روشنست که دیگر کیها از فقر،بیچاره گی ومحتاج بودن مردم بیشترسود میبرند.اگروضع امروزرامشاهده کنیم اینکارعمدتآ بوسیله  باندهای تبهکاروبنفع شان عملی میشود.اگرچنین اوضاع  مسلط   باشد طبعآعده باید بگویندکه خوشبخت شدن ممکن ومیسرنیست. وراست میگویند.اوضاع خراب باخوشبختی جورنمیاید.

باتاسف دردنیا امروزایجاد باندهای تبهکارو خرابکار معمول شده است وازکارهای   ناروا وغیرانسانی این باندها هیچ پرسش هم بعمل نمیایدکه آخرچرااینقدرظلم بمردم؟ چون فعلآ آنهاقدرتمندتراند، بنآ درمورد اعمال ناروا وجنایات انهـاآگاهی ومعلومات کافی بدرد نمیخورد.

دیده میشود که اززورمندان  پرسش وتحقیق کردن خیلی ناممکن شده است ، ازحق مردم باتاسف دفاع شده نمی  تواند،حتاخودمدافغین حقوق  بشر  تهدید میشوند ، وقتیکه    مردم میبینند ازحقوقشـــــان    دفاع صورت گرفتــه نمي تواند، لذا  آنهاخودرا دریک منجلاب فکرکرده بتکالیف  روحی دچــــارشده   ویاناچار با زنده گی  وداع میگویند.       

بااین ترتیب خوشبختی و زنده گی عدهء زیاد ازمردم خیلی دشوار وتحمل ناپذیر است و  بادرد وغم بی پایان ،آنها قربانی باندیتیسم میگردند. 

  بااینهم سوال است که آیا برای مردم ،برای غربا زنـده گی خوشایند ، با صلح وامنیت و کار،  زنده گی خوشبخت،آرام وآسوده، مبراازغم ودرد ،  مبرا  ازبی  عدالتیها ممکن شده میتواند؟

بلی، بااحتمال زیاداین  ممکنست  وبدون شک داشتن توجـــــه و اجراات موثردرراه بتدریج خوشبخت شدن مردم رنجدیده مایک امرحتمی وضروریست ،خاصتآکه  جنگ ونا امنی بدبختیهای بیحد را درکشوربمیان آورده است، لیک باید اضافه کرد: درکناراینکه جنگهای ویرانگر ،مصیبت باروتکراری طی چند  صد سال افغانستان رابسیارزیاد ویران کرد،جهالت وتنگنظری درجامعه وسیاستهای تفرقه وبهره برداری ازبیرون مرز هم تابحال زنده گی  مـردم مارانابود میکنند ورشدوطن مارامانع میگردند،اگرجامعه بین الملل توجه خودرادرزمینه جدی سازد تامداخلات ازبیرون قطع وجنگ درافغانستان خاتمه یابد،اگر درداخل، دولت درقـــدم نخست به اتخاذ سیاست مناسب و مطلوب وتامین امنیت کوشش  نماید ،رشد وترقی وهمراه با آن آسایش،سعادت و رفاه مردم  ممکن میشود تا مین گردد  و همچنان دراین میان  تنگ نظریهارا نپذیرفت وبرضد ان مبارزه کند، بخصوص بمردم درغم نشستــه کــه بهر سو رجوع میکنندوهیــچ چیزی ،شاید هیچ امکـانی را  برای ادامه  زنده گی نمیابند، جز محرومیت، غــــــم واندوه وناامیدی،جزدعابیک آینده نا معلوم ، کمک نماید. نميشود گفت که نمیتوانیم،امکان ندارد.

آیاهیچ امکان! یا ا ینکه درشرایط  ناگوارباید مردم دست به گدائی زنند؟   مگرثروتمنـدان  خموش اند، منتـــظراند  تا دستی   تگدی   بسویشان دراز گردد.انها این  توقع را نداشته باشند ،  مردم  بی همت وبی غیرت نیستند، نمی خواهند چنین  نامی را   کمائی کنند ،گرچه درمرز بودن ونبودن بسرمیبرند. میشود ساده گفت وضع تحمل ناپذیراست : ازیکسو درفقر بسربردن واز سوی  دیگربا  گدائی نام بد داشتن.  این غم را، جزخود غمداران آیادیگران هم هستندکه احساس کنند؟  فقردائی یک وظیفه عمومی است.همه دراین مبارزه حتی المقدور باید اشتراک ورزند.  قبل ازهمه  ثروتمندان  میتواننداین غمهارا ازدلها دورکنند. بخصوص باسرمایه گذاری  میتوانندهم معتبرترشوند  وهم  نام نیـک وبزرگی را   بدست آورند.

درواقعیت هدف ثروتمنـــدازلحاظ اقتصادسرمایه گذاریست تا عوايدبزرگ بدست اید.اما نام نیک را میشودباسخاوتمندی  یا سخاوتمند بودن بدســــت آورد.آ خربرای جامعه ما سخاوتمندی کدام ارزش تازهء هم  نیست که باآن بیگانه باشیم. ثروتمندان مومن درافغانستان  دایم به  مردم   بی بضاعت خودکمکهای پولی،کمکهای مالی، مساعدت اخلاقی ،اجتماعی وبخصوص باساس رکن دینی و مذهبی خود خیراتها داده اند،قربانیها کرده اند ، زکاتها داده اند وغیره همــــــــــدردی وهمکاریهارا انجام داده اند. نام انهادرقلبهاجادارد. حال هم آنها میتوانـد نام نیک راکمائی کننداگرآنهــــا ثروت و دارائی خودرابه نفع خودومردم بکاراندازند،اگربرای مردم کارمیسرگردد،مردم به آنهادعامیکنند ،خداوندخوش میشود ،کشور ما  ترقی مینماید.مردم زحمتکش وطن به آنهای  که این  چنین عمل راانجام دهند نام قهــرمان را  داده وبه پاس  نیکو کاری و سخاوتمندیشان افتخارخواهند کرد. وخوشبختی هم دراصل وعمدتآ عبارت است: ازداشتن عواید خـوب،ازایجادگریها،ازامنیت ،صلح وآزادی نه جنگ،ازنیکی بمردم نه عیاشــــــی به حساب بدبخت کردن انان،ازخدمت  بمردم ، ازداشتن صحت،دانش،مهارت،کار،ترقی ودموکراسی،ازروابط نیک ،دوستی وهمزیستی ،اتحاد وهمبستگی،عدالت وبرابری درهمه جا،درهمه عرصه ها واز  بکار گیری خوب کلیه ارزشهای مادی ومعنوی..بگذار ثروتمندان مومن وپاکدل مابحرکت افتندویکجاباسایر وطنپرستان وظیفه وجدانی،ایمانی وملی خودرا انجام داده غمها را ازدلها دورکنند. وبگذار خوشبختیها بامعیارهای عملی بحقیقت مبدل گردند.

خوشبخت باشید!

 

 

برگرفته از شماره دوازدهم سال چهارم ماهنامه مشعل

 


March 26th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي